چه زود فراموش شدم

بـــــــــــرای تو مینویسم آهستــه بخوان

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ بـــــــــــرای تو مینویسم آهستــه بخوان خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 چه زود فراموش شدم آن زمان که نگاهم از نگاهت دور شد ...


چه زود از یاد تو رفتم آنگاه که دستانم از دستان تو رها شد ...

مقصد من در این راه عاشقی بیراهه بود ، اینهمه انتظار و دلتنگی بیهوده بود !

با اینکه دلتنگ هستم اما چاره ای جز تحملش ندارم ، خیلی خسته ام،راهی جز تنها

ماندن ندارم !

چه زود قصه عشقمان به سر رسید اما آن مرد عاشق به عشقش نرسید !

چه زود آسمان زندگی ام ابری شد ، دلم برای آن آسمان آبی تنگ است ، که با هم در

اوج آن پرواز میکردیم و به عشق هم میخواندیم آواز زندگی را ....

آرزوی دلم تیدیل به رویا شد ، تنها ماندم و عشقم افسانه شد ...

چه زود رفتی و چشم به ستاره ای درخشانتر از من دوختی ، با اینکه کم نور بودم اما

داشتم به پای عشقت میسوختم .....

چه زود غروب آمد و دیگر طلوعی نیامد !

هر چه به انتظار آمدنت نشستم نیامدی ، هر چه اشک ریختم کسی اشکهایم را پاک

نکرد، هر چه در گوشه ای نشستم وزانوی غم رابه بغل گرفتم کسی نیامد مرا در آغوش بگیرد

و آرام کند ، خواستم بی خیال شوم ، بیخیالی مرا دیوانه کرد ، خواستم تنها باشم ،

تنهایی مرا بیچاره کرد !

چه زود گذشت لحظه های با تو بودن ، چه دیر گذشت لحظه های دور از تو بودن و دیگر 

نگذشت آنگاه که تو رفتی و هیچگاه نیامدی !

باور داشته باش هنوز هم برای تو زنده ام ، هرگاه دیدی نیستم بدان که از عشقت

مرده ام !

تازه میخواستم  عاشقترین باشم ، برای تو بهترین باشم ، اما نمیدانستم دیگر جایی در قلبت

ندارم ....

چه زود فراموش شدم آن زمان که دیگر تو را ندیدم !


 



[ شنبه 2 دی 1391برچسب:, ] [ 19:46 ] [ Amir ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه