کسی نمی تواند عشق را بکشد.مطلب ارسالی ازSeda

بـــــــــــرای تو مینویسم آهستــه بخوان

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ بـــــــــــرای تو مینویسم آهستــه بخوان خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

 
 

 

شاخه‌ی عشق را شکستم آن را در خاک دفن کردم و دیدم که... باغم گل‌کرده‌ است.کسی نمی تواند عشق را بکشداگر در خاک دفنش کنیددوباره می‌رویداگر پرتابش کنی به آسمان  بال‌هایی از برگ در می‌آوردو در آب می‌افتد.با جوی‌ها می‌درخشدو غوطه‌ور در آب برق می‌زند.خواستم آن را در دلم دفن کنم  ولی دلم خانه‌ی عشق بوددرهای خود را باز کردو آن را احاطه کرد با آواز از دیواری تا دیواری دلم بر نوک انگشتانم می‌رقصید.عشقم را در سرم دفن کردم و مردم پرسیدندچرا سرم گل داده‌ است چرا چشم هایم مثل ستاره‌ها می‌درخشندو چرا لبهایم از صبح روشن‌ترندمی خواستم این عشق را تکه‌تکه کنم ولی نرم و سیال بود، دور دستم پیچیدو دست‌هایم در عشق به دام افتادندحالا مردم می‌پرسند که من زندانی کیستم...!"

 

 

 
 
 
 
 


[ 26 آذر 1391برچسب:, ] [ 23:30 ] [ ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه